همین الان که در راهیم، دارند من و شما را شفاعت میکنند. حواستان را جمع کنید تا وقتی شما را جزو ملک خودشان میآورند، قبول کنید. همه شما را میگوید این مال من است، آن مال من است؛ قشنگ با آنها باشید و شکر آنان را بکنید. احسان و عطای آنها را بگیرید. مبادا فراموش کنید – آنها همین حال، شما را شفاعت کردهاند.
آن که بیناست میداند که شما هم اکنون شفاعت شده هستید. یعنی بهشت مال شماست و شما مال بهشتید. آیا نمیگویید که شفاعت میکنند و به بهشت میبرند؟ سرت را که یک تکان بدهد و جابجا کند، پاک است – هم ظاهرت و هم باطنت. هر موجودی یک ملکوت دارد و یک ملک. بدنت ملک تو و قلب و جان و روحت، ملکوت توست. فسبحانَ الذی بیده ملکوُتُ کُلِّ شیءٍوَ الیهِ تُرجَعوُنَ ملکوت شما متعلق به خدا و در دست اوست و متعلق به امام(ع) و خوبان است. ملکت هم اینجا در جوار آنها نشسته است. این بدن ظاهر و هیئت و سر و چشم و ابرو مربوط به ملک است. روی مُلک او هم نشستهاید. لِمَنِ المُلکُ الیومَ للهِ الواحِدِ القهارِ. ملک هم مال او، ملکوت هم مال او. پیراهن تنت هم مال اوست، زیرا مربوط به ملک است. موی سرت هم که از ملکوت به ملک زده است، باز متعلق به اوست. اصلاً ملکی هم که زیرت قرار دارد و اطاقی که در آن نشستهای و اینهایی که در آن هستی – خودت و جا و مکانت – همه متعلق به او و خوبان است.
نظرات شما عزیزان: